اس ام اس تنهایی
 
درباره وبلاگ




ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 140
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1





F U N C L U B ツ
جدید ترین مطالب طنز و اس ام اس
شنبه 4 شهريور 1391برچسب:, :: 1:39 ::  نويسنده : محمد

.

انقدر از تنهایی نترس ، تو تنهایی وارد این دنیا شدی . . .

.

.

.

دنیا ! نخواستیم یار بی وفا ، تنهایی بهتر

درد تنهایی نخواستیم شفا ، تنهایی بهتر

یک عمر در پی یار باوفا ، با وفا بودیم

اما ندیدیم به غیر از جفا ، تنهایی بهتر . . .

.

.

.

تو تنها باش و من تنهای تنها / که دارم وقت تنهایی سخن ها

نگاه عاشقم تا آسمانهاست / مرا تا عرش اعلا نردبان هاست

نماز خلوتم را صد قنوت است / کلام شعر تنهایی سکوت است . . .

.

.

.

تنهایی را باید با خط بریل می نوشتند

شنیدنش کافی نیست ، باید لمسش کرد . . .

.

.

.

تاکنون دوستی را پیدا نکرده ام که به اندازه ” تنهایی ” شایسته رفاقت باشد . . .

(تورو)

.

.

.

تنهایی … دیوار … قهوه های سر رفته از حوصله ام

اتاقی که چهار تاق باز ، روی من خوابیده

چشم هایی که از ساعت ، کار افتاده ترند

و شانه های تو ، که زیر بار ِ باران نمی روند

باید گریه ام را روی بی کسی هایم تنظیم کنم

و این یعنی تنهایی

.

.

.

با من تنها بگو این قصه را / با من تنها خدا ، این بنده را

ای خدا تنها تویی تنها منم / من به تنهایی تو سر میزم . . .

.

.

.

آنقدر با تنهایی انس گرفتم که دیگر زبانش را می فهمم !

و فهمیدم…

تنهایی هم می تواند عشق خوبی باشد به شرط اینکه

درکش کنم

.

.

.

بیچاره تنهایی

این عروس نگون بخت

آه و اشک را دوست ندارد

اما همنشین همیشگی اش

چشم امیدش به دلی ناامید

و شکستن سکوتش

میداند عادت ، دشمن است

اما عقل کجا و دلتنگی کجا !

دل ناامید امیدوار میرود

و باز تنهایی میماند و تنهایی . . .

.

.

.

وقتی بهت خیانت میکنن تنهایی از همه چی بهتره . . .

.

.

.

دیواری ساخته ام از جنس غرور با بافته ای از باورهایم

تا در روزهای تنهایی و دلتنگی به آن تکیه کنم . . .

.

.

.

بدونت روز و شب افتاده ام در دام تنهایی / و تن خسته تر از پاییزم از انجام تنهایی

دلم با یاد عشقت می تپد هر دم دراین سینه / اگر در سر پرم هر لحظه از ابهام تنهایی

.

.

.

یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم . . .

.

.

.

بهاری کن مرا جانا، که من پابند پاییزیم

و آهنگ غزلهای جوانم گریه می خواهد

چنان دق کرده احساسم میان شعر تنهایی

که حتی گریه های بی امانم، گریه می خواهد . . .

.

.

.

در نهان، به آنانی دل میبندیم که دوستمان ندارند

و در آشکارا

از آنانی که دوستمان دارند غافلیم

شاید این است دلیل تنهایی ما

“دکتر علی شریعتی”

.

.

.

بسترم صدف خالی یک تنهایی و تو چون مروارید گردن آویز کسان دگری . . .

.

.

.

توای تنها ببین من را کنار مرز تنهایی

تنم خسته رهم خسته دلم دراوج تنهایی

زتنها بودنم ای دل خلاصی نیست باور کن

رهایی را نمی بینم زدست دیو تنهایی . . .

 

.

.

.

چون نهالی سست میلرزد / روحم از سرمای تنهایی

میخزد در ظلمت قلبم / وحشت دنیای تنهایی . . .

.

.

.

دلم یخ میزندگاهی ، دراین سرمای تنهایی

شبم قندیل میبندد از این یخهای تنهایی

قلم آهسته می راند بر این خط بلند ، اما

گمانم یاد می گیرد ز من انشای تنهایی . . .

.

.

.

تا شد آشنا جانم با نوای تنهایی

عالمی دگر دارم در هوای تنهایی

بیگانه به لبخندم دل به کس نمی بندم

اشک دیده ای دارم آشنای تنهایی . . .

.

.

.

تنهایی را دوست دارم زیرا تجربه کردم

تنهایی را دوست دارم زیرا که خداوند هم تنهاست

تنهایی را دوست دارم زیرا انتظار کشیدنم را پنهان خواهد کرد . . .

.

.

.

سوختن قصه ی شمع است ولی قسمت ماست / شاید این قصه ی تنهایی ما کار خداست

آنقدر سوخته ام با همه بی تقصیری / که جهنم نگزارد به تنم تاثیری . . .

.

.

.

با تو بر مرغان دریایی امیرم / بی تو در زندان تنهایی اسیرم

با تو در کاخ وفا ارباب عشقم / بی تو در کوه جفا سنگی حقیرم . . .

.

.

.

به پندار تو :

جهانم زیباست ، جامه ام دیباست ، دیده ام بیناست ،

زبانم گویاست ، قفسم هم طلاست ، به این ارزد که دلم تنهاست ؟

.

.

.

قانون دنیا “تنهایی” من است و “تنهایی” من قانون عشق است و عشق ارمغان دلدادگیست و این سرنوشت سادگیست….

.

.

.

تنهایی گاهی وقتا

تقدیر ما نیست

ترجیح ماست . . .

.

.

.

در غم عشق نبودیّ و محبت کردی / این هم از لطف شما بود و نمی‌دانستیم

من نکردم گله از عهد و وفاداری تو / عهد ما عهد جفا بود و نمی‌دانستیم

رنج بی‌عشقی و تنهایی و بی‌مهری یار / همه تقدیر خدا بود و نمی‌دانستیم . . .

.

.

.

با تو بر مرغان دریایی امیرم / بی تو در زندان تنهایی اسیرم

با تو در کاخ وفا ارباب عشقم / بی تو در کوه جفا سنگی حقیرم . . .

.

.

.

دوره ، دوره ی تنهایی دستها نیست

دوره ، دوره ی تنهایی دلهاست . . .

.

.

.

شبیه برگ پاییزی ، پس از تو قسمت بادم / خداحافظ ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم

خداحافظ ، و این یعنی در اندوه تو می میرم / در این تنهایی مطلق ، که می بندد به زنجیرم

.

.

.

تنهایی یعنی

من یه موبایل دارم که صدای زنگش رو یادم نمیاد

.

.

.

چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن

و چه بدبختی آزار دهنده ای است تنها خوشبخت بودن

در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است . . .

(دکتر علی شریعتی)

.

.

.

نرو دستم به دامانت / نگو دیگر نمی آیی

که میمیرم غریبانه امان از درد تنهایی . . .

.

.

.

شاید آن روز که رفتم یاد تنهایی کنی / من همان تنهایی ام ، یادت نره یادم کنی . . .

.

.

.

تنهایی ام را با کسی قسمت نخواهم کرد

یک بار قسمت کردم ، چندین برابر شد . . .

.

.

.

وقتی شکسته اطلسی وقتی گرفته اسمون وقتی که تنهایی شده تنها شریک خونمون وقتی نگاهه روشنت حالا غریبه با چشام دیگه نه اسمت یادمه نه دیگه عشقت رو میخوام

.

.

.

تو برو پیچک من ، فکر تنهایی این قلب مرا هیچ مکن

رو پیشانی من چیزی نیست ، غیر یک قصه پر از بی کسی و تنهایی . . .

.

.

.

زندگی پراست از گره هایی که تو آن را نبسته ای. اما باید تمام آنها را به تنهایی باز کنی. تنهای تنها ،

.

.

.

نامه هایم که چراغ قلبت را روشن نکرد !

امشب تمامشان را بسوزان شاید بتوانی تنهایی ات را ببینی . . .

.

.

.

همیشه آدم وقتی به همدیگه فکر میکنن که تنها میشن

کسی واقعا عاشقه که وقتی همه پیششن

به اونی فکر میکنه که رفیق تنهایی هاشه . . .

.

.

.

درویش کوچه های تنهاییم ، کاسه گدایی مرا ، سکه ی نگاه توکافیست

.

.

.

بوی دلتنگی میدهم…

حتی بهار هم پیله ی تنهایی ام را به روی پروانه هایش نمی گشاید . . .

.

.

.

تنهایی استخوان سوز است ، حتی در عاشقانه ترین ساعتها . . .

.

.

.

شب من پنجره ای بی فردا / روز من قصه ی تنهایی ما

مانده بر خاک و اسیر ساحل / ماهی ام ماهی دور از دریا . . .

.

.

.

نرو تنهام نذار با درد و غم هام / اگر چه دلخوری از خیلی حرفام. به قرآنی که از سایه اش گذشتم / به جون هر دوتامون خیلی تنهام . . .

.

.

.

وسعت درد فقط سهم من است ، باز هم قسمت غم ها شده ام ،

دگر آیینه ز من با خبر است ، که اسیر شب یلدا شده ام ،

من که بی تاب شقایق بودم ، همدم سردی یخ ها شده ام ،

کاش چشمان مرا خاک کنید ، تا نبینم که چه تنها شده ام . . .

.

.

.

نکند یوسف عمرم رود از مصر خیالت / باز آواره ی تنهایی چاهم بکنی . . .

.

.

.

این روزها که می گذرد

یک ترانه تلخ

قصه ی تنهایی های مرا می سراید

سمفونی گوش خراشی است

روزهاست پنبه دگر فایده ندارد

……باید باور کنم

تنهایم

.

.

.

و چه لذتی است در تنهایی

باور نداری ؟

از خدا بپرس . . .

.

.

.

دست بر شانه هایم میزنی تا “تنهایی” م را بتکانی

به چه می اندیشی ؟ تکاندن برف از روی شانه آدم برفی

.

.

.

بس که دیوار دلم کوتاه است ، هرکه از کوچه “تنهایی” ما می گذرد

به هوای هوسی هم که شده ، سرکی می کشد و می گذرد . . .

.

.

.

تو باش ، نه به این خاطر که در این دنیای بزرگ تنها نباشم
تو باش ، تا در دنیای بزرگ تنهاییم ، تنها ترین باشی . . .

.

.

.

به همان قدر که چشم تو پر از زیبایی است

بی تو دنیای من ای دوست پر از تنهایی است . . .

.

.

.

آنکه مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت ، در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت

خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد ، طعنه ای بر در این خانه تنها زد و رفت . . .

.

.

.

در حسرت دیدار تو ام گفتم تا بدانی / از من تا تو صد سال راه است و جدایی

حال شب است و غم و تنهایی / افسوس که نیست برایمان هیچ راه وصالی . . .

.

.

.

وفای اشک را نازم که در شبهای تنهایی ، گشاید بغض هایی را که پنهان در گلو دارم . . .

.

.

.

باختم در عشق اما باختن تقدیر نیست ، ساختم با درد تنهایی مگر تقدیر چیست ؟

.

.

.

تنهایی و دل تنگی هایتان را پیشفروش نکنید. فصلش که برسد به قیمت میخرند

.

.

.

من به اندازه چشمان تو غمگین ماندم

و به اندازه هر برق نگاهت نگران ، تو به اندازه تنهایی من شاد بمان . . .

.

.

.

نرو تنهام نزار با درد و غم هام / اگه چه دلخوری از خیلی حرفام

به قرآنی که از سایش گذشتم / به مرگ هر دوتامون خیلی تنهام . . .

.

.

.

تورا به یاد آن روز ، تورا به یاد گلبرگ های خشک آن روز خشکیده

تورا به روز اول بار دیدنت ، تورا به اولین نگاه عاشقانه

تورا به یاد باران روز نیامده ات ، تورا به تنهایی روز رفتنت

تورا به باران روز برگشتنت ، تنهایم مگذار دیگر . . .

.

.

.

آنگاه که تنهایی تو را می آزارد ، به خاطر بیاور که خدا بهترین های دنیا را تنها آفریده !

.

.

.

تو تو عشق من ، امید من بودی / تو میراثی از دل تنگم بودی

تو رفتی و من ماندم و تنهایی / تو دفتر خاطرات قشنگم بودی . . .

.

.

.

در زندگی به کسانی دل می بندیم که نمی خواهندمان

و از وجود کسانی که می خواهندمان بی خبریم ، شاید این باشد

دلیل تنهایی مان

.

.

.

زندگی چون قفس است ، قفسی تنگ پر از تنهایی

و چه خوب است دم غفلت آن زندان بان

و سپس بال و پر عشق گشودن ، بعد از آن هم پرواز

.

.

.

هفت شهر عشق ، شهر اول : نگاه و دلربایی ، شهر دوم : دیدار و آشنایی

شهر سوم : روزهای شیرین و طلایی ، شهر چهارم : بهانه ، فکر جدایی

شهر پنجم : بی وفایی ، شهر ششم : دوری و بی اعتنایی

شهر هفتم : اشک ، آه ، تنهایی

.

.

.

در غریبانه ترین لحظه ی تنهایی خود

چشمهایم را که در آن دریایی از محبت موج میزند به تو خواهم بخشید

تا هیچ گاه به پاکی احساسم شک نکنی

.

.

.

غروب غمهایت را به هر قیمتی خریدارم ، اگر همدم شبهای تنهایی من باشی

.

.

.

و بعد از تو دلم از عطش عشق طغیان کرد ، گاه از دو روزنه ی رخسارم

گاه در نگاهی پوچ در تاریکی شب هایم ، گاه در باز دمی اندوهناک که با زحمت

از قفس آزاد شده و پایانش خدا را شکر می گویند و گاه در وجودم که به هیچ پایانی

نمی رسید مگر ، “تنهایی” ، “تنهایی” ، “تنهایی”

.

.

.

می بینی ای لحظه های خالی از احساس تهی

می بینی که چه صدای خرد شدن دست های خزان شده اش

در دست های “تنهایی” کسل آور است و تو را نیز بی رمق می کند

آه ، پس او چه گوید ؟

.

.

.

من چه تنها و غریبم بی تو در دریای هستی ، ساحلم شو غرق گشتم بی تو در شبهای مستی

.

.

.

هرکس به میزانی که “تنهایی” نیاز دارد عظمت دارد و بی نیاز تر است

.

.

.

رفتی و ندیدی که چه محشر کردم ، با اشک تمام کوچه را تر کردم

وقتی که شکست بغض تنهایی من ، وابستگی ام را به تو باور کردم . . .

.

.

.

من آن گلبرگ مغرورم نمیمیرم ز بی آبی

ولی بی دوست میمیرم در این مرداب تنهایی

.

.

.

وصال در عشق بس چه دارد حیرانی ، من نگویم رسیدم به وصال

اما دیده ام ناله ی عاشقی در تنهایی ، گریان سخن می گفت ،

می کرد حق حق و بی تابی ، ای کاش می شد اینگونه عاشق شد

.

.

.

عشق من تو باش ، نه برای اینکه در این دنیای بزرگ تنها نباشم

تو باش تا در دنیای بزرگ تنهایی ام تنهاترین باشی

.

.

.

بلندترین شاخه ی درخت ، یک واژه را می فهمد ، و آن هم “تنهایی” ست

.

.

.

کم نامه ی خاموش برایم بفرست / از حرف پرم گوش برایم بفرست

دارم خفه می شوم در این تنهایی / لطفا کمی آغوش برایم بفرست

.

.

.

شب من پنجره ای بی فردا / روز من قصه ی تنهایی ما

مانده بر خاک و اسیر ساحل / ماهی ام ، ماهی دور از دریا

.

.

.

بیا مثل مرغان آشفته هجرت کنیم / افق را به مهمانی پونه دعوت کنیم

بیا مثل پروانه های غریب نیاز / به مهتاب شب های تنهایی عادت کنیم

.

.

.

عشق زاییده ی “تنهایی” است و “تنهایی” نیز زاییده ی عشق

.

.

.

آنگاه که تنهایی تو را می آزارد ، به خاطر بیاور که خدا بهترین های دنیا را تنها آفریده

.

.

.

کسی که در آغوش غم بزرگ شده ، تنهایی بهترین همدم اوست

.

.

.

شمع و پروانه و بلبل همه جمع اند ، بی رحم ، بیا رحم به تنهایی من کن

.

.

.

دوستی اتفاق است ، جدایی رسم طبیعت ، طبیعت زیباست

نه به زیبایی حقیقت ، حقیقت تلخ است ، نه به تلخی جدایی ،

جدایی سخت است نه به تلخی “تنهایی”

.

.

.

هر قطره اشک نشان دل شکستگی است ، هر سکوت نشان “تنهایی” است

هر لبخند نشان مهربانی است ، هر پیام نشانی از دل تنگی من برای تو است

.

.

.

هیچ کس ویرانیم را حس نکرد ، وسعت “تنهایی” م را حس نکرد

در میان خنده های تلخ من ، گریه پنهانیم را حس نکرد . . .

.

.

.

تحمل “تنهایی” بهتر از گدایی محبت است . . .

.

.

.

درد غریبیست “تنهایی” و بی کسی ، امان از دلی که دلبر ندارد . . .

.

.

.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب